....................................................................................................

     

دلم برایت تنگ شده

دیگه دارم از غصــــــــــه دق میکنم....خیلی تنـــــهام...

*****************************************

...به درده دلم گوش کن که دلم هواتو کرده...

 

...تویی که می گفتی " دوستت دارم " ...

 

...تویی که با مهربانیهایت به من خاطرنشان می کردی که برایت ارزش دارم...

حالا فلسفه این تنهایی و دلتنگی و ... چیست؟

 

...این فقدان خواسته یا ناخواسته ات را ترجمه کن برایم،شاید خمودگی دست از سرم بردارد...

 

...من این شهر شلوغ غربت زده را نمی خواهم...

 

...این پله های روز افزون پیشرفت را دوست ندارم...

 

...دارم با پرنده ها و درخت ها بیگانه می شوم!!!...

 

...این بیگانگی بزرگ ترین فاجعه زندگی من است(البته،بعد از فاجعه کوچ کردن تو!)...

 

...کاشکی دیر نشود!...

 

...کاشکی جنون دست از سر نوشته های من بردارد،کاشکی...

 

...دلم برای سلام های خوش طمعت تنگ شده عزیز روزهای زندگی...

 

...دلم برایت تنگ شده،عزیزی که به من تکرار جمله " دوستت دارم " را آموختی...

 

...چرا مرا نجات نمی دهی از این همه دغدغه؟!!!...

 

...می بینی؟! سطر به سطر نوشته هایم لهجه دلتنگی شدید به خود گرفته اند؟...

... و در آخر کاش که حرفه دلم را باد و خاک و ... به تو برسانند که......

...خـــیلــــ ـــی تنــــــــــ ـــــهام...

 

عرفان

 

...قلب من تنهایی را تا وقتی تو نرفته بودی نمیشناخت...

عرفان

****************************************

نا امید به زندگی ....

       ********************************************

چه تلخ است تشییع عشق ، بر روی شانه های فراموشی،،،

و چه سخت است سپردن دل،به قبرستان جدايي،،،

وقتي بداني 5 شنبه اي نيست،تا رهگذري بر بي كسي هایت فاتحه اي بخواند...

                    و این است نا امیدی به زندگی....

                   عرفان

       *********************************************

به سلامتیــــ ـــــــ............

********************************************

به سلامتي پسري كه باباش وقتي 10سالش بود زد تو گوشش هيچي نگفت،تو 20سالگي همين كار رو كرد بازم هيچي نگفت،تو 30سالگي وقتي زد تو گوشش، زد زيره گريه.باباش گفت:چرا گريه ميكني؟ گفت:آخه قديما دستت نمي لرزيد بابا ...

***************************************

به سلامتي زنجيري كه صد سال زير برف و بارون ميپوسه و ميمنونه، ولي جدا نميشه!

*******************************************

به سلامتي پسري كه تو خيابون چشمش به خوشگلترين دختر ميخوره،سرشو پايين ميندازه، ميگه:اگه آخرشم باشي انگشت كوچيكه عشقم نيستي.

*****************************************